زغن، پرنده ای شبیه کلاغ و کمی کوچک تر از آنکه جانوران کوچک را شکار می کند غلیواج، کلیواج، کلیواژ، موش ربا، گوشت ربا، گنجشک سیاه، خاد، خات، جول، پند، جنگلاهی، چنگلاهی، چنکلاهی، چنگلانی
زَغَن، پرنده ای شبیه کلاغ و کمی کوچک تر از آنکه جانوران کوچک را شکار می کند غَلیواج، کَلیواج، کَلیواژ، موش رُبا، گوشت رُبا، گُنجِشک سیاه، خاد، خات، جول، پَند، جَنگلاهی، چَنگلاهی، چَنکلاهی، چَنگلانی
گیرندۀبوسه. (آنندراج). آنکه در پنهانی بوسه میکند. (ناظم الاطباء). بوسه دزد. (فرهنگ فارسی معین) : چشمم از آینه داران خط و خالش گشت لبم از بوسه ربایان بر و دستش باد. حافظ. دل بی جرأت ما گوشه نشین ادب است ورنه لعل لب او بوسه ربا افتاده است. صائب (از آنندراج).
گیرندۀبوسه. (آنندراج). آنکه در پنهانی بوسه میکند. (ناظم الاطباء). بوسه دزد. (فرهنگ فارسی معین) : چشمم از آینه داران خط و خالش گشت لبم از بوسه ربایان بر و دستش باد. حافظ. دل بی جرأت ما گوشه نشین ادب است ورنه لعل لب او بوسه ربا افتاده است. صائب (از آنندراج).
جوجه ربا. مرغ گوشت ربا. چوزه رباینده. غلیواج را گویند. (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء). غلیواج را گویند که جوجه شکار کند. (انجمن آرا). زغن. خاد. رجوع به چوزه لوا شود
جوجه ربا. مرغ گوشت ربا. چوزه رباینده. غلیواج را گویند. (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء). غلیواج را گویند که جوجه شکار کند. (انجمن آرا). زغن. خاد. رجوع به چوزه لوا شود